۱۳۹۵ دی ۲۶, یکشنبه

مروری بر احوالات امام نقی



در روایت است: چون امام تقی از غیبت صغرا به غیبت کبرا فرو شد، خداوند فروغ امامت را بدست «ابوهاشم» بر دامان امام نقی نهاد؛ که ابوهاشم همواره یکی از ارکان امامت بود.

در همان ابتدای امامتِ نقی؛ خداوندگار پنج جانی، یک مکار و تعدادی موجود سه‌پا را مسخّر او گردانید.

جانی اعظم، ابوهاشم بود. ابوهاشم جانی یار غار امام بود و مردی برای تمام فصولِ امامت. دیگر جانی، ابوعالی بود به‌همراه سه برادر: ابوسارق، ابوجوات و ابوفضله.

مکار اعظم همو بود که خود می‌گفت: «مکّارم و شیرازی». این مکار، سرکردگی گروهی از مکّاران را برعهده داشت و وظیه‌شان ماله‌کشی بر فضولات امام.

امام نقی در سلسله امامت به «نظام» شهره بود که خود مایل بود به «نظام» خوانده شدن؛ همانگونه که امام تقی، سرسلسله‌ی امامت، به «اسلام» خوانده شدن تمایل داشت.

و اما اندر احوالات مردی برای تمام فصولِ امامت:

فصل اول، همدلی: در این فصل، ابوهاشم به فرمان امام تمامی مخالفان امامت را قتل‌عام نمود و با رضایت امام، اقتصاد ولایات تحت امر را برای غارت و انهدام منابع و سرمایه‌های آن به دست موجودات سه‌پا سپرد.

فصل دوم، واگرایی‌نمایی: با نزدیک شدن دوم خرداد، ابوهاشم که عزم مردم برای «نه» گفتن به امام را دریافته بود؛ تظاهر به زاویه پیداکردن با امام نمود. در خفا اما، به رویه‌ی پیشین ادامه داد که «سلسلت‌القتول» (قتل‌های زنجیره‌ای) ثمره‌ی این فصل است.

فصل سوم، مظلوم‌نمایی: هنگامی که امام به‌دستور خداوندگار، عزمش برای یک‌دست کردن خلافت جزم شد؛ ابوهاشم دست به مظلوم‌نمایی زد در حالی که همچنان بر وفاداری به‌امامت پابرجا می‌بود. از جمله این مظلوم‌نمایی‌ها، سپردن فرزندان خود به‌دست قوه‌ی تحت امر ابوسارق جانی بود. این وفاداری از دید امام پنهان بود چنانکه این مظلوم‌نمایی‌ها را برخلاف رویه‌ی خود می‌دید. لاکن این اعمالِ ابوهاشم از دید خداوندگار پوشیده نبود همچنانکه به‌پاداش این وفاداری «ابومفتاح» به‌ریاست برساند؛ هم به‌جهت «فتح» (گشایش) گره‌ در امور امامت و هم به‌جهت گشایشِ فصل چهارم.

فصل چهارم، همراه‌نمایی با مردم: ابوهاشم در این فصل چنان مکری بر مردم کرد که در سی‌وپنج سال پیشین نتوانست. با این مکر پایداری نظام و امامت را تا مدتی مدد رساند. امام که از مکر ابوهاشم بی‌خبر بود، در روزهای آخر همیشه در نیایش‌ها و راز و نیازهایش با خدای خود می‌گفت: «مای گاد وازمی آتا ابوخاشما» یعنی اینکه «خدایا این ابوهاشم را از ما بگیر» و یا «خدایا این ابوهاشم را بکش». روایت کرده‌اند که نیایش‌های امام با خدا نه به‌زبان عربی که به‌زبان روسی بود.

فصل چهارم در حالی خاتمه یافت که خداوندگار دعای امام اجابت فرمود. لاکن وقایع بعد از مرگ ابوهاشم و از جمله قدرت‌نمایی‌های موجودات سه‌پا، خوف و هراس بر وجود امام مستولی کرد و او را به تضرع و لابه به‌درگاه خداوند واداشت. امام به‌عینه شاهد بود که خداوندگار و دستگاهش، بدون توجه به تضرع‌های او در حال اداره امور جهان در جهت حفظ منافع دوست و دشمن امام است.

آیت‌الله بی‌دوگوله

25 دیماه 1395

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر