۱۳۹۹ اسفند ۲, شنبه

سرنوشت ایران ‏- آرزویی برای وطنم

فروردین ۱۴۸۰ 

... خیلی علاقمند شدم بدانم، از زمانی که در حالت انجماد بودم، چه بر سر کشورم و مردم آن آمده است. پس از این اندیشه، متن زیر بر صفحه‌ی «همراهِ من» نقش بست. (در اینجا باید بگویم که دستگاه همراهِ من این قابلیت را داشت که مطالب را به‌صورت صدا و تصویر یا ترکیبی از همه‌ی رسانه‌ها نمایش دهد، اما من ترجیح داده بودم که نوشته‌ها را بخوانم):

 

پس از اینکه اعتراضات مردم به حکومت خودکامه‌ی جمهوری اسلامی؛ که نه اثری از جمهوری و نه اثری از اسلام در آن بود؛ به‌جایی نرسید و همه‌ی اعتراضات مردمی؛ که در ابتدا به فاصله‌ی چندین سال، و در این اواخر به فاصله‌ی چند هفته برگزار می‌شد؛ با وحشیانه‌ترین شکل ممکن و به‌صورت خونین سرکوب ‌شد، و کشور ایران در آستانه‌ی نابودی کامل قرار گرفته بود؛ سرانجام در نیمه‌شب سوم اسفند 1399 خورشیدی، یکی از جوانمردان ایران به‌نام «ایراندوست» که در سپاه پاسداران خدمت می‌کرد، با همکاری عده‌ای از یاران راستین خود، با عنوان «گروه ایران یاوران»، برعلیه حکومتگران کودتا کرد. در همان ساعات اولیه‌ی کودتا، با برنامه‌ریزی قبلی؛

o     رادیو و تلویزیون، به اشغال «ایران یاوران» درآمد و با حذف برنامه‌های استحماری، کار خود را مطابق معمول ادامه داد،

o     همه‌ی مرزهای زمینی، هوایی و دریایی تحت کنترل شدید قرار گرفت،

o     همه‌ی سران حکومت و فرماندهان سپاه و ارتش، توسط پاسدارانشان تحت نظر قرار گرفته و کسانی که در خانه‌ نبودند، تحت حفاظت به خانه برده شده و در حصر خانگی قرار گرفتند،

o     حساب‌های بانکی همه‌ی سران مسدود شده و حق برداشت از آنان گرفته شد،

o     حکم به آزادی کلیه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی داده شد و با قاضی‌های دست‌نشانده‌ی حکومت، نیز مطابق با سران رفتار شد،

o     برای هر وزارتخانه‌ای، وزیری معین شد،

o     ....

با فرا رسیدن صبح، مردم متوجه‌ی هیچ چیز غیرعادی نشدند. تنها کسانی که بیننده و شنونده‌ی ثابت رادیو و تلویزیون‌ بودند، از اینکه می‌دیدند، برخلاف معمول در برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، نامی از صدا و سیمای مقدس جمهوری اسلامی برده نمی‌شود و از تبلیغات مذهبی، تقدس‌آفرینی و اخبار سرتاپا دروغ و...  خبری نیست؛ شگفت‌زده شدند. همچنین فعالان فضای مجازی از اینکه می‌دیدند فیلترینگ اینترنت برداشته ‌شده، در پوست خود نمی‌گنجیدند.

 

در اخبار بامدادی اعلام شد که مقام رهبری را کسالتی عارض شده و بهمین جهت دفتر ایشان، تا اطلاع ثانوی، کلیه‌ی دیدارهای برنامه‌ریزی شده قبلی را لغو کرده است. در این بخش از اخبار همچنین اعلام شد که «ایران تصمیم به تعلیق‌ تمام فعالیت‌های هسته‌ای و موشکی خود گرفته‌ است و از تمام کشورها درخواست نمود که در جهت لغو تحریم‌ها اقدام نمایند». یکی دیگر از خبرهای این بخش خبری این بود: «دیوانعالی دادگستری، طی بخشنامه‌ای تمامی قوانین مغایر با اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر را لغو شده اعلام کرد».

کارمندانی که مطابق معمول به سر کارشان رفته بودند، متوجه‌ی هیچ چیز غیرعادی نشدند؛ اما وقتی که خبر کسالت رهبر را شنیدند و متوجه تغییر برخی از سیاست‌های کلی کشور شدند؛ با دلگرمی تمام به کار مشغول شده و کاری را که می‌خواستند ظرف چند روز آینده انجام دهند، در مدت کمتر از دو ساعت به انجام رساندند.

 

مردم وقتی شنیدند که در اخبار عصرگاهی اعلام شد: «در ساعت 8 شب، سردار ایراندوست، مطالب مهمی را به‌عرض ملت ستم‌دیده‌ی ایران خواهد رساند» و پس از اخبار نیز شاهد برگزار‌ی مناظره‌ای با شرکت چند تن از فعالان سیاسی زندانی، بودند؛ دیگر یقین کردند که در کشور اتفاقات عجیب و خوشایندی رخ داده است. در این مناظره؛ صحبت از تشکیل مجلس مؤسسان، تعیین نوع حکومت ایران و تدوین قانون اساسی جدید بود. پس از آن بود که کم‌کم خیابان‌ها پر شد از مردمی که به رقص و پایکوبی و شادمانی مشغول بودند.

در این میان، چهره‌ی آخوندها و افراد متصب مذهبی دیدنی بود. آنها از اینکه مردم را در حالتی می‌‌دیدند که برایشان خوشایند نبود و در مقابلِ سیل پر جوش و خروش مردم هم هیچ کاری از دستشان برنمی‌آمد؛ بشدت عصبی شده و خون خونشان را می‌خورد. عده‌ای از آخوندها که کمی عاقل‌تر بودند و عده‌ای نیز از سر فرصت‌طلبی، خود را خلع‌لباس کرده، به‌میان مردم رفته و همراه با آنان به رقص و پایکوبی پرداختند.

نمایشگرهای تبلیغاتی در میدان‌های شهرها نیز برنامه‌های تلویزیونی را نمایش می‌دادند.

 

رأس ساعت 8 شب، سردار ایراندوست بر صفحه‌ی نمایش ظاهر شد و سخنانی را بدین ترتیب به‌عرض ملت ستمدیده‌ی ایران رسانید:

‏به نام آنکه جان را فکرت آموخت.‏

با درود به همه هموطنان عزیز و ‏گرامی با هر دین و مذهب و قومیت. درود بر هموطنانی که در 42 ‏سال‌ِ سیاه ‏گذشته همه‌گونه فشار و سختی را تحمل کردند، و با درود ‏به همه جان‌فدایان راه آزادی و عزت سرزمین‌مان ‏ایران.‏

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد           ‏ عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد‏

قبل از هر چیز باید بگویم که بنده خود و گروه «ایران یاوران» را به‌طور موقت رییس کشور، برای ‏گذر دادن کشور از یک حکومت خودکامه به ‏یک حکومت واقعاً ‏مردمی، می‌دانیم. البته نه از آن موقت‌هایی که سی سال و اندی طول بکشد.‏

اصول برنامه‌هایی که برای دوران گذار قصد انجامش را داریم به این ‏صورت است که خدمتتان عرض می‌کنم:

 

o     ‏اصل اول، قانون اساسی و شکل حکومت: در اولین فرصت، مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی با انتخاب مردم ‏تشکیل خواهد شد. ‏از نظر ما (من و یارانم) شکل حکومت، جمهوری یا پادشاهی، اهمیتی به مراتب ‏کمتر از محتوای حکومت ‏دارد و محتوای حکومت هم در قانون اساسی ‏متبلور است که باید مبتنی بر آزادی، عدالت و مردم‌سالاری باشد. ‏هیچ ‏قانونی نمی‌تواند و نباید بر این سه اصل محدودیت اعمال کند.‏

یکی از وظایف حکومت آینده ایران، کمک به گروه‌ها و رسانه‌هایی ‏است که در جهت آگاهی بخشی اجتماعی ‏فعالیت می‌کنند.‏

و اما، تمام جلسات مجلس مؤسسان، بطور ‏مستقیم از شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی ‏پخش خواهد شد و ‏همزمان با آن صدا و سیما موظف است جلسات مناظره برای بحث و ‏تبادل نظر درباره موارد ‏مورد بحث در مجلس را برگزار نماید. ‏همه‌ی هموطنان و صاحبنظران بدون هیچ قید و شرطی می‌توانند در ‏این ‏مناظرات حضور داشته باشند.‏

پس از تدوین قانون اساسی، تصویب آن طی رفراندومی بعهده ‏هموطنانم خواهد بود. تا تصویب قانون اساسی ‏جدید، قانون اساسی ‏فعلی قابل اجرا خواهد بود با این تفاوت که: ‏

اولاً گروه ایران یاوران، به‌عنوان رییس موقت کشور، در مقابل اختیاراتی که دارد و وظایفی که به عهده‌اش ‏است ‏در برابر تمامی احزاب و ‏گروه‌ها و بطور کلی در برابر تمامی افراد کشور پاسخگو خواهد بود.‏

دوم اینکه؛ تمامی اصولی از قانون اساسی که با اعلامیه جهانی حقوق ‏بشر مغایرت دارد، قابل اجرا نخواهند بود.‏

 

o     اصل دوم، دین و مذهب: از این پس در کشور هیچ دین رسمی وجود ‏ندارد و تمامی ادیان و مذاهب توسط مردم ‏کشورمان مورد احترام قرار ‏خواهند گرفت. البته همانگونه که می‌دانیم، دین و مذهب یک انتخاب ‏و عقیده ‏شخصی است که به ارتباط شخص با خداوند متعال مربوط ‏می‌شود و نوع ارتباط نیز در افراد مختلف متفاوت است ‏و به عبارت ‏دیگر، دینِ هیچ دو نفری مانند هم نیست. ‏مطابق اعلامیه جهانی ‏حقوق بشر، همه افراد در انتخاب دین آزادند و هیچکس را نمی‌توان به ‏پذیرش دینی ‏مجبور کرد و یا از پذیرش آن منع کرد. ‏

به این ترتیب امیدوارم در حکومت آینده ایران دین از سیاست ‏جدا باشد و هیچ ارگان و کانون دینی و مذهبی حتی ‏یک ریال از ‏خزانه مملکت دریافت نکند. بنظرم، روحانیون مذهبی هم چنانچه ‏علاقمند به گسترش دین و مذهب ‏خود هستند؛ تبلیغ دین را باید بدون ‏دریافت هیچگونه دستمزدی انجام دهند. در این مورد، شادروان حاج ‏علی ‏منتظری، پدر مرحوم آیت‌الله منتظری الگوی بسیار خوبی برای ‏آنان می‌تواند باشد. آن شادروان، روزها به کار ‏کشاورزی مشغول بود و ‏از این راه امرار معاش می‌کرد و شب‌ها به هنگام نماز، به پیشنمازی ‏می‌ایستاد و پس از ‏نماز بر روی صندلی، مردم را موعظه می‌کرد و ‏احکام دینی را برایشان بیان می‌نمود.‏

o     اصل سوم، آزادی: تمام زندانیان سیاسی و همه آنانی که به جرم واهی ‏توهین به مقدسات و تشویش اذهان ‏عمومی و غیره زندانی شده‌اند؛ بلااستثنا آزاد شده‌اند و در اسرع وقت از آنها اعاده حیثیت خواهد شد. در دوره‌ی گذار، آزادی ‏بیان بدون هیچ قید و شرطی وجود خواهد داشت و ‏امیدوارم یکی از اصول مهم قانون اساسی آینده هم این ‏موضوع باشد. خط قرمز ‏آزادی بیان، اهانت و ناسزاگویی به اشخاص است که البته اهانت و ‏ناسزاگویی، در فرهنگ ‏اصیل ایرانی وجود ندارد و از اخلاق انسانی ‏نیز به دور است.‏ یکی از موضوعات مهمی که در قانون اساسی آینده باید مد نظر قرار گیرد، آزادی تشکیل احزاب است و همه‌ی فعالیت‌های سیاسی مردم در چارچوب احزاب سیاسی انجام خواهد شد.

‏ در اینجا لازم است توضیح دهم که بعضی‌ها ممکن است نقد و سوال ‏از موضوعی را که خود مقدس می‌دانند، ‏بعنوان اهانت تلقی کنند؛ اما ‏ناگفته واضح است؛ همانطور که فیلسوف بزرگ، نیچه، بیان داشته: «هیچ چیز و ‏هیچکس آنقدر مقدس نیست که نتوان آن را مورد ‏نقد و بررسی قرار داد. از این پس در کشور تنها چیزی که ‏مقدس ‏است، کرامت انسانی است که نباید خدشه‌دار شود. از همه‌ی هموطنانم ‏عاجزانه تقاضا دارم این موضوع را ‏سرلوحه زندگی خود قرار دهند.‏

o     اصل چهارم، سیاست خارجی: ضمن اعلام دوستی و داشتن روابط سیاسی ‏عادلانه با همسایگان و همه ‏کشورهای جهان، از این پس هیچکس و ‏هیچ ارگانی حق ندارد حتی یک ریال از اموال و سرمایه کشور را ‏به ‏کشورهای دیگر بذل و بخشش کند. در دنیا، وام‌دار هیچ کس و ‏هیچ کشوری نیستیم.‏

o     اصل پنجم، عدالت و برابری: همه درآمدها و بودجه کشور باید بطور ‏عادلانه صرف تأمین رفاه و امنیت مردم ‏ایران شود. بجای مساوات روی موضوع ‏عدالت تاکید می‌کنم، زیرا معتقدم که بجای توزیع ‏مساوی امکانات بین ‏همه افراد، باید امکانات بطور عادلانه، یعنی به ‏هر کس به اندازه نیازش، بین افراد توزیع گردد. مسئول توزیع ‏‏عادلانه هم باید خود مردم باشند، بدین معنی که مردم با نصب‌العین ‏قرار دادن کرامت انسانی، امکانات را بین خود ‏توزیع نمایند. ‏برخلاف سال‌های پیش که عده‌ای خاص بر سر سفره‌ی انقلاب نشسته ‏بودند، از این پس همه‌ی ‏هموطنانم باید بر سر سفره امکانات بنشینند، ‏سفره‌ای که خودشان در گستردن آن نقش دارند.‏

o     اصل ششم، دادگستری: معتقدم قوه‌ی قضائیه یا دادگستری باید زیر ‏نظر دیوانعالی دادگستری، که از تعدادی ‏قاضی با سابقه و خوشنام ‏تشکیل می‌شود، اداره شود.‏

همه‌ی کسانی که در گذشته مرتکب خطا و جرایم کوچکی شده‌اند و ‏اکنون ابراز پشیمانی کرده و سعی در جبران ‏خطاهای خود دارند، ‏مشمول عفو عمومی می‌شوند. برعکس کسانی که در گذشته بهر شکل و ‏عنوان باعث ‏جنایت، قتل و غارت و حیف‌ومیل اموال عمومی شده‌اند، باید در دادگاه‌های ‏عادلانه محاکمه و مجازات شوند. ‏اموالی از کشور را که به ناحق تصرف ‏کرده‌اند باید به خزانه کشور باز گردد و برای هدر دادن خون بیگناهان و ‏اموال عمومی ‏باید مورد مجازات عادلانه قرار گیرند.‏

بنظرم در قانون اساسی آینده، باید لغو مجازات اعدام مد نظر قرار ‏گیرد. زیرا معتقدم، جانی را خداوند به بنده‌اش ‏عطا کرده، هیچکس ‏حق ندارد آن را بگیرد...»

...

و بدین‌گونه بود که ایران در عرض چند سال توانست همردیف با کشورهای متمدن و پیشرفته به‌دنیای جدید گام بگذارد و ...

 

برگرفته از داستان «ذهن گویا» نوشته‌ی ایمان علیپور

 

به‌مناسبت یکصدمین سالگرد معجزه‌ی بزرگ قرن؛

کودتای سوم اسفند توسط رضاشاه کبیر برعلیه حکومت فاسد قاجاریه