۱۳۹۶ مهر ۱۵, شنبه

اصلاحات در عربستان

مردم ایران در حالی به اصلاحات در عربستان به دیده ناباورانه می‌نگرند که گویا فراموش کرده‌اند محمدرضا شاه در 55 سال پیش اصلاحاتی به‌مراتب بزرگتر از اصلاحات عربستان را انجام داد.
البته این بدان معنی نیست که عرب‌ها نیم قرن از ایران عقب‌تر هستند و یا محمدرضا شاه نیم‌قرن از عرب‌ها جلوتر بود. آن کار محمدرضا شاه اشتباه بود و این کار عرب‌ها به‌موقع؛ تنها به یک دلیل:

هم اصلاحات محمدرضا شاه و هم اصلاحات عرب‌ها خلاف نص صریح اسلام و قرآن بوده و است!

(( برای پی بردن به ارزش اجتماعی زن در اسلام، کافی‌ست نگاهی به قرآن و بخصوص روایات نقل شده از پیامبر و ائمه اطهار بیاندازیم:

«مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است...  (سوره نسا_ ایه ۳۴)»

«زنان شما كشتزار شما هستند پس بهر نحو [هر گونه و هر زمان] كه مي خواهيد به كشتزار خود وارد شويد. ( بقره 223)»

«یکبار پیامبر به مصلی میرفت که نماز عید فطر را بخواند، او از کنار زنی رد شد و گفت «ای زنان! صدقه بدهید، چرا که من دیده ام اکثر کسانی که دچار آتش جهنم هستند از شما (زنان) بودند.» (صحیح بخاری پوشینه 1, کتاب 6, شماره 301)»

بیشتر ببینید در اینجا >>  https://t.me/koroshfarahani/12262

«در کتب مسلمین روایات صحیح متعددی هست بر اینکه زن ناقص العقل هست به عنوان نمونه در خطبه ۸۰ نهج‌البلاغه امام علی گفته زن ناقص العقل است.»

بیشتر ببینید در اینجا >>  https://t.me/AtheistsChannel/8906

« بهترین زنان آن است که رویش خوبتر و مهرش کمتر است (نهج‌الفصاحه حدیث شماره 356)
 محکمترین سلاح شیطان زنانند. (نهج‌الفصاحه حدیث شماره 970)
زنان را بى لباس بگذارید تا در خانه بمانند. (نهج‌الفصاحه حدیث شماره 343 )
هر زنى که بدون اجازه شوهر از خانه خود بیرون رود مورد خشم خداست تا بخانه بر گردد (نهج‌الفصاحه حدیث شماره 1020)»

بیشتر ببینید در اینجا >>  https://t.me/koroshfarahani/10935 ))

ولی محمدرضا شاه این اصلاحات را زمانی انجام داد که از قدرت آخوندهای مرتجع و مفتخور در نگهداشتن مردم در فضای 1400 سال پیش غافل مانده بود و نمی‌دانست که مردمِ کشورش تحت رهبری آخوندها، تمایلی به دست‌کشیدن از الگوهای حقنه شده توسط آنان نداشتند؛  در حالی که امروزه عرب‌ها قبل از انجام اصلاحات، تمامی مفتی‌ها و آخوندهای مفتخورشان را جیره‌خوار دولت کرده‌اند.

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲, شنبه

انواع تروریسم


برخی از آقایان ایراد می‌کنند:

«با اینکه بسیاری از تروریست‌ها (بخصوص عوامل حادثه 11 سپتامبر) اهل عربستان سعودی هستند و یا عامل ترور اخیر در موزه لوور اهل مصر است؛ چگونه است که آمریکا ورود اتباع این کشورها را ممنوع نکرده است»

در جواب این عده باید گفت:

برای اینکه این تروریست‌ها را دولت‌هایشان حمایت نمی‌کنند، ولی در ۳۱/ارديبهشت/۱۳۸۹دیدیم که علي‌ وكيلي‌راد  يكي از سه قاتل دكتر بختيار پس از آزادي از زندان فرانسه و بازگشت به ایران مورد استقبال گرم معاون وزير خارجه و نماينده مجلس قرار گرفت. ایشان با سلام و صلوات و دسته‌گل مورد استقبال نمایندگان حکومت اسلامی و عوامل حکومت قرار گرفت؛ همان‌هایی که بدون توجه به عواقب کارشان از دیوار سفارت‌خانه‌ها بالا می‌روند و پشت تریبون‌ها از نابودی اسراییل دم می‌زنند و یا بر روی موشک‌هایشان به زبان عبری می‌نویسند: «اسراییل باید از میان برود».

برای اطلاعات بیشتر در مورد پشتیبانی حکومت ایران از تروریست‌ها به اینجا مراجعه کنید (خوشبختانه فیلتر نیست که بعضی‌ها از ورود به آن اکراه کنند): 👇👇


2 اردیبهشت 1396

۱۳۹۵ بهمن ۲۱, پنجشنبه

سناریوی تخریب پلاسکو



بنا بدلایل نامعلوم مقرر شد ساختمان پلاسکو منهدم شود.

 

 ابتدا در ساعات اولیه‌ی صبح (ساعت هفت ونیم) که ساختمان تعطیل و خالی از افراد بود، آتش‌سوزی‌ای بطریق کنترل از راه دور در طبقه‌ی بالای ساختمان ایجاد شد، در حالی که در طبقات پایین‌تر چندین محموله‌ی انفجاری (با موادی که اکنون مشخص شده است ترمایت یا ترمیت بوده است) با چاشنی کنترل از راه دور، در کنار بیرونی‌ترین ستون‌های میانی ساختمان (با هدف فروریختن عمودی و درجای ساختمان) کار گذاشته شده بود. هدف از ایجاد آتش‌سوزی اولیه، هشدار ابتدایی برای ترساندن نگهبانان و سرایداران احتمالی ساختمان و فراری دادن آنان بود.

 

با شروع آتش‌سوزی و حضور ماشین‌های آتش‌نشانی، مردم و کسبه ساختمان اندک اندک در محل ساختمان تجمع کرده و کسبه برای خارج کردن اسناد و مدارک و احیاناً اموال خود، به مغازه‌هایشان رفتند.

 

در طول سه چهار ساعتی که آتش‌‌نشان‌ها با امکانات نداشته‌شان و با جانفشانی درخور ستایش، مشغول خاموش کردن آتش طبقات بالا بودند، عده‌ای از همکاران آنها در ساختمان مشغول بیرون راندن کسبه از ساختمان بودند. در طول این مدت، آتش طبقات بالا در حال مهارشدن بود. در غیر اینصورت، آتش‌نشانان با جدیت بیشتری مردم را از ساختمان بیرون رانده و خود نیز از آنجا خارج می‌شدند.

 

جانفشانی آتش‌نشانان در مهارکردن تقریبی آتش باعث شد که صبر برنامه‌ریزان انهدام به‌سر آمده و چون نقشه‌ی خود مبنی بر انهدام بدون کشتار را نقش بر آب می‌دیدند؛ در ساعت یازده‌ونیم، دستور انفجار ترمیت‌ها را صادر کردند. در این ساعت بود که انفجارها یکی پس از دیگری در طبقات پایین‌تر (که هیچ آتشی به آنها سرایت نکرده بود) به‌وقوع پیوسته و ساختمان به آن عظمت را در عرض چند ثانیه بر سر خود آوار کرد.

 


یک واقعیت و یک گمان:


- تا چندین روز پس از آتش‌سوزی ستونهای آهنی گداخته از زیر آوار بیرون می‌اوردند در حالی که کپسول‌های آتش‌نشانی و گاز بدون اینکه منفجر شده باشند از زیر آوار بیرون اورده شدند. این نشان از کارگذاشتن ترمایت‌ها در کنار ستون‌ها می‌دهد. به این ترتیب احتمال اینکه تعدادی از البسه‌‌های موجود در ساختمان بصورت نیمه‌سوخته همراه آوار به مکان امنیتی منتقل شده باشد بسیار زیاد است.

 

- یکی از دلایل برنامه‌ریزی برای انهدام ساختمان می‌تواند اختلاف بین مالک (بنیاد مستضعفان) و سرقفلی‌داران ساختمان بر سر بازسازی و ایمن‌سازی ساختمان بوده باشد. از آنجا که مالک (مالک که نه، غاصب) در طول 38 سال بهره‌برداری کامل را از ساختمان کرده بود، با انهدام ساختمان، ضمن حفظ غاصبیت، باد هوا را حواله سرقفلی‌داران کرد.

 

منابع:


ویدئوی لحظه‌ی انفجار پس از نزدیک 4 ساعتی که از شروع آتش‌سوزی گذشته است:

https://t.me/AiiatNews/3458

توضیح ویدئوی لحظه‌ی انفجار:

https://t.me/poshtpardeha/9973

 

رد شایعه‌ای که دلیل انفجارها را گپسول‌های گاز می‌داند.هیچیک از کپسول‌های موجود در این عکسها منفجر نشده‌اند:

https://t.me/tehran_tel/3497

 

رد شایعه‌ انفجارمخزن گازوئیل:

https://t.me/tehran_tel/3493

 

ویدئوی لحظه انفجار با حرکت آهسته و مشخص کردن دقیق نقاط انفجار:

https://t.me/poshtpardeha/10121

 

همه اخبار و دیدگاه‌ها درباره #پلاسکو:

https://t.me/joinchat/AAAAAEAzI59Hq9x42qmuMQ

 

درباره‌ی پلاسکو، این مطلب و ویدئو هم قابل توجه است؛ خواهشاً با حوصله بخوانید:

 یه ویدئویی از روز اول حادثه پلاسکو تو فضای مجازی دیدم، که ابتدا مثل همه ویدئوهای دیگه که مردم دست به دست میکردند، دیدم و متاثر شدم و از کنارش گذشتم.
اما پس از گذشت دو روز از حادثه پلاسکو، یهوویی یه چیزی تو ذهنم جرقه زد و باعث شد کلی تو پیامها بگردم و دوباره گیرش بیارم و مجددا ببینم.
اون جرقه از اینجا شروع شد که، همه ویدئو هایی که دست به دست میشد رو حداقل تو ۴-۵ گروه و توی ۷-۸ تا کانال خبرگزاری، مرتبا ارسال میکردند و باز میکردم و میدیدم تکراریه.
اما اون ویدئویی که منو انگولک کرد رو فقط و فقط یکبار دیدم و دیگه تو هیچ گروه و کانالی اثری ازش ندیدم، بنظرم عجیب اومد ولی دلیلش رو متوجه نشدم، بهمین دلیل بود که دوباره رفتم سراغش و حدود ۲۰ مرتبه تا الان دیدم و دوباره دیدمش و دوباره دیدم.
@irannooo
هر بار که میبینم یه سوال جدید برام پیش میاد که موضوع رو برام حساس‌تر میکنه.
و احتمال اینکه این حادثه، برنامه‌ریزی شده و از قبل مهندسی شده باشه رو بیشتر تو ذهنم تداعی میکنه.
چند نکته ابهام آمیز داره این ویدئو، که مطرح میکنم:
یک: در ابتدا، اینکه چرا این فیلم مثل فیلمهای دیگه به تعداد کثیر تو فضای مجازی یا تلویزیون پخش نشد و فقط یک بار تو یه کانال اومد و من دیدمش و نه من ارسالش کردم و نه کسی یا گروهی اونو برای بار دوم ارسال نکرد که من دیده باشم.
دو: تمامی فیلمهایی که من دیدم از نمای شمال ساختمان، شمال شرق - شرق - جنوب و جنوب شرقی و یا از نمای بالا از حادثه فیلمبرداری شده بودند، اما این فیلم تنها فیلمی بود که از نمای تقریبا غربی یا جنوب غربیِ ساختمان با فاصله‌ای نسبتا دور فیلمبرداری شده بود. حدوداً از نقطه ای حوالی ضلع جنوب خیابان جمهوری روبروی دیوار سفارت انگلیس، یعنی جنوب خیابان جمهوری حد فاصل فردوسی و سی تیر ....
سه: مکان فیلمبرداری ظاهرا روی پشت بام یک ساختمانی است در بین چندین ساختمان دیگر، که گویا در ساختمانهای دور تا دور آن کسی وجود ندارد و یا ساختمانهای اطراف متروکه هستند، چون در اون لحظه که حادثه رخ میده علیرغم جمعیت کثیری که  توی خیابان، پشت پنجره‌ها و روی پشت‌بامهای ساختمانهای مجاور و مقابل پلاسکو، در همه فیلمهای پخش شده همگی دیدیم، در محل فیلمبرداری این فیلم احدی روی هیچ کدام از پشت‌بامهای اطراف نیست و هیچ صدایی جز ریختن آوار از اطراف بگوش نمیرسه.
چهار: فیلمبردار، تک و تنها روی بام هست و کسی دور و برش نیست و در مورد حادثه اصلا حرفی نمیزنه، گویا این ساختمان هم مثل ساختمانهای دور و برش متروکه هست.
پنج: در هنگام شروع ریزش ساختمان تا لحظه پایان که کاملا ساختمان تخریب میشه، جالبه که فیلمبردار، کوچکترین تعجبی نمیکنه و کلامی از دهانش خارج نمیشه و حتی صدای آدم شگفت‌زده‌ای هم در اطرافش بلند نمیشه و کاملا سکوت حاکم هست و فقط صدای ریزش آوار از فاصله حدود ۳۰۰ متری بگوش میرسه.
گویا فیلمبردار این صحنه کاملا انتظار همچین اتفاقی رو داشته و از قبل می دانسته که نه بهت زده میشه، نه کلامی از شگفت‌زدگی بیان میکنه و نه از تعجب دیدن چنین صحنه‌ای کمی دستش تکان میخوره. کاملا خونسردانه تا انتها فقط فیلمبرداری میکنه. در صورتی که در تمامی فیلهای دیده شده، یا خود فیلمبردار یا اطرافیانش بهت زده میشن تصویر لرزش یا تکان پیدا میکنه و دائماً، وای وای - اخ اخ - و یا کلامی رو دال بر اینکه انتظار دیدن همچین صحنه رو نداشتن، بر زبان جاری میکنن اما در فیلم مذکور چنین نیست.
شش: فیلمبردار دقیقاً دو - سه ثانیه پس از  تخریب کامل ساختمان، گویا از آنچه میخواسته فیلم بگیره، گرفته و کارش تمام هست و منتظر ضبط ادامه ماجرا نمیشه و فیلمبرداری رو خاتمه میده....
 هفت: فیلمبردار که در طول این ماجرا کاملا در سکوت بود، دقیقاً پس از تخریب کامل ساختمان، بنظر میرسه به کسی که پشت خط  تلفنش هست، پیامی به معنای  ظاهرا «تایید انجام کاری» رو میده و کلمه ای مشابه «آس» یا «AS» تلفظ میکنه که شاید معنای تایید و نوید پایان یک عملیات موفقیت‌آمیز، بشه تعبیرش کرد و یا کلمه ای «رمزی» باشه که فقط خودش و مخاطبش از این کلمه سر در میارن.
هشت: اخرین نکته و مهم ترین و حساستر از همه نکته های قبل، اینکه با کمال تعجب، فیلمبردار کلامی که تلفظ میکنه با لهجه عربی اداء میکنه و این مورد بسیار بهت برانگیزه...!!! و شکها و تردیدهایی رو که یک به یک براتون توضیح دادم رو به واقعیت نزدیکتر میکنه ...!!!!
براستی فیلمبردار این فیلم، چه کسی میتونه باشه، و به چه کسی گزارش اتمام کار رو میده؟؟؟

@irannooo

https://youtu.be/4eax4_PiHFE
 

 

بهمن ۱۳۹۵

۱۳۹۵ بهمن ۱, جمعه

به ‎کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان


یکی از والیان بلاد پارس بنام سعیدی‌کیا خدمت امام مشرف شد و عرضه داشت: مِلکی را از یک کافر یهودی در غزوه 57 به‌غنیمت گرفته‌ام و در 38 سال گذشته زورم به کاسبان مستقر در آن مکان نرسیده و با انواع لطایف‌الحیل هم نتوانسته‌ام آنها را از آنجا بیرون کنم؛ یابن رسولولو! دستم به‌خشتکت، مرا حیلتی آموز که اَنتُم خَیرُالماکِرین.
امام با دست چلاقش اندکی بیضتین را خاراند و سپس گفت: خاطره‌ی شیرین سینما رکس آبادان آنگاه برایمان تلخ شد که برهمگان آشکار گشت آن حریق عمدی بوده است!

امام و کلمات قصار از کتاب «العاقلُ یَکفیهُ‌‌الاِشاره» جلد ده صفحه‌‌ی سی


۳۰ دی ۱۳۹۵

۱۳۹۵ دی ۲۶, یکشنبه

مروری بر احوالات امام نقی



در روایت است: چون امام تقی از غیبت صغرا به غیبت کبرا فرو شد، خداوند فروغ امامت را بدست «ابوهاشم» بر دامان امام نقی نهاد؛ که ابوهاشم همواره یکی از ارکان امامت بود.

در همان ابتدای امامتِ نقی؛ خداوندگار پنج جانی، یک مکار و تعدادی موجود سه‌پا را مسخّر او گردانید.

جانی اعظم، ابوهاشم بود. ابوهاشم جانی یار غار امام بود و مردی برای تمام فصولِ امامت. دیگر جانی، ابوعالی بود به‌همراه سه برادر: ابوسارق، ابوجوات و ابوفضله.

مکار اعظم همو بود که خود می‌گفت: «مکّارم و شیرازی». این مکار، سرکردگی گروهی از مکّاران را برعهده داشت و وظیه‌شان ماله‌کشی بر فضولات امام.

امام نقی در سلسله امامت به «نظام» شهره بود که خود مایل بود به «نظام» خوانده شدن؛ همانگونه که امام تقی، سرسلسله‌ی امامت، به «اسلام» خوانده شدن تمایل داشت.

و اما اندر احوالات مردی برای تمام فصولِ امامت:

فصل اول، همدلی: در این فصل، ابوهاشم به فرمان امام تمامی مخالفان امامت را قتل‌عام نمود و با رضایت امام، اقتصاد ولایات تحت امر را برای غارت و انهدام منابع و سرمایه‌های آن به دست موجودات سه‌پا سپرد.

فصل دوم، واگرایی‌نمایی: با نزدیک شدن دوم خرداد، ابوهاشم که عزم مردم برای «نه» گفتن به امام را دریافته بود؛ تظاهر به زاویه پیداکردن با امام نمود. در خفا اما، به رویه‌ی پیشین ادامه داد که «سلسلت‌القتول» (قتل‌های زنجیره‌ای) ثمره‌ی این فصل است.

فصل سوم، مظلوم‌نمایی: هنگامی که امام به‌دستور خداوندگار، عزمش برای یک‌دست کردن خلافت جزم شد؛ ابوهاشم دست به مظلوم‌نمایی زد در حالی که همچنان بر وفاداری به‌امامت پابرجا می‌بود. از جمله این مظلوم‌نمایی‌ها، سپردن فرزندان خود به‌دست قوه‌ی تحت امر ابوسارق جانی بود. این وفاداری از دید امام پنهان بود چنانکه این مظلوم‌نمایی‌ها را برخلاف رویه‌ی خود می‌دید. لاکن این اعمالِ ابوهاشم از دید خداوندگار پوشیده نبود همچنانکه به‌پاداش این وفاداری «ابومفتاح» به‌ریاست برساند؛ هم به‌جهت «فتح» (گشایش) گره‌ در امور امامت و هم به‌جهت گشایشِ فصل چهارم.

فصل چهارم، همراه‌نمایی با مردم: ابوهاشم در این فصل چنان مکری بر مردم کرد که در سی‌وپنج سال پیشین نتوانست. با این مکر پایداری نظام و امامت را تا مدتی مدد رساند. امام که از مکر ابوهاشم بی‌خبر بود، در روزهای آخر همیشه در نیایش‌ها و راز و نیازهایش با خدای خود می‌گفت: «مای گاد وازمی آتا ابوخاشما» یعنی اینکه «خدایا این ابوهاشم را از ما بگیر» و یا «خدایا این ابوهاشم را بکش». روایت کرده‌اند که نیایش‌های امام با خدا نه به‌زبان عربی که به‌زبان روسی بود.

فصل چهارم در حالی خاتمه یافت که خداوندگار دعای امام اجابت فرمود. لاکن وقایع بعد از مرگ ابوهاشم و از جمله قدرت‌نمایی‌های موجودات سه‌پا، خوف و هراس بر وجود امام مستولی کرد و او را به تضرع و لابه به‌درگاه خداوند واداشت. امام به‌عینه شاهد بود که خداوندگار و دستگاهش، بدون توجه به تضرع‌های او در حال اداره امور جهان در جهت حفظ منافع دوست و دشمن امام است.

آیت‌الله بی‌دوگوله

25 دیماه 1395

۱۳۹۵ دی ۲۳, پنجشنبه

خانه بناساز و خانه معمارساز یا مهندسی‌ساز



😿  تا حالا فکر کرده‌اید که فرق بین خانه‌ی بناساز و خانه‌ی معمارساز چیه؟


بنّا برای ساختن خانه، اول بسته به نیاز، یک یا دو اتاق می‌سازه. بعد میبینه که به توالت هم نیاز داره، یه توالت هم کنار اون اضافه می‌کنه. بعد در یه گوشه دیگه آشپزخونه می‌سازه و بعد در گوشه‌ی دیگه حمام هم اضافه می‌کنه. همینطور در هر گوشه‌ای بسته به نیاز، یه سازه‌ای بنا می‌کنه. برای همینه که می‌بینیم در یک خانه بناساز، هیچیک از سازه‌ها با هم متناسب نیستند و تقریباً هیچ ارتباطی با هم ندارند.

در عوض؛ مهندس یا معمار اگر بخواهند خانه‌ای بسازند، ابتدا نقشه‌ای برای آن طرح می‌کنند؛ همه نیازها را در نقشه در نظر می‌گیرند و در آخر بنا را مطابق نقشه می‌سازند.

حتماً می‌پرسید چطور شد یاد این مسأله افتادم؟

در یکی از برنامه‌های تلویزیونی، در مورد #هاشمی_رفسنجانی، بنده خدایی از او به‌عنوان #بنای_جمهوری_اسلامی یاد کرد؛ به‌ناگاه ساختار #جمهوری_اسلامی در ذهنم شکل گرفت و به هوش سرشار گوینده‌ی این عنوان درود فرستادم.

آیت‌الله بی‌دوگوله


22 دیماه 1395

۱۳۹۵ دی ۱۹, یکشنبه

هاشمی که بود و چه کرد؟



👈  #هاشمی_رفسنجانی نه یک اصولگرا، نه یک میانه‌رو، نه سردار سازندگی، نه امیرکبیر، نه یک اصلاح‌طلب و نه یک اعتدال‌گرا بود! او تنها یک «حافظ نظام» بود.


ما از سال‌ها دور، با هاشمی دوست جون‌جونی بودیم. از جیک و بُک همدیگه خبر داشتیم. تا اوایل دهه‌ی شصت هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. مسائلی در آن دوران اتفاق افتاد که بین ما کم‌کم فاصله افتاد.

او با #بهشتی هم، دوست صمیمی بود. اما پس از انقلاب و با پیدا شدن سروکله‌ی #خامنه‌ای، با بهشتی اختلاف نظر پیدا کرد؛ اختلاف نظر در اداره‌ی امور مملکت. او معتقد به اداره مملکت براساس مدل #چینی (#سوسیالیسم با درهای باز) بود در حالی که بهشتی مدل غربی را پیشنهاد می‌داد. در این میان سروکله‌ی خامنه‌ای پیدا شد که معتقد به مدل #روسی آنهم از نوع #استالینی‌اش بود؛ که نظرش به نظر هاشمی نزدیک‌تر بود.

بر خلاف اعتقاد رایج بین مردم، که هاشمی را باهوش‌تر و سیاست‌مدارتر از خامنه‌ای می‌دانند؛ او به دلایلی نامعلومی به‌مرور بازیچه و ملعبه دست خامنه‌ای شد و برای اینکه خط مدیریتی خامنه‌ای در مملکت پیش برود، لازم شد بهشتی حذف شود و این امر به هاشمی محول شد (جریان هفتم تیر 60).

باز بر خلاف اعتقاد رایج بین مردم، که هاشمی را شخص دوم مملکت پس از #خمینی می‌دانستند، او شخص دوم پس از خامنه‌ای بود؛ در واقع خمینی هیچکاره بود!.

در طول 38 سال حکومت اسلامی، تمام هّم و غّم هاشمی، #حفظ_نظام بود و همه کارهایی را که او در طول این مدت انجام داد، فقط و فقط بخاطر حفظ نظام (و نه حفظ و آبادی ایران) بود:
از تدوین لوایح و قوانین ضدبشری، قلع وقمع‌کردن مخالفان، حذف #بنی‌صدر، برکناری #منتظری و اعدام‌های دهه‌ی ۶۰ در دوره‌ی ریاست مجلس گرفته؛
تا ایجاد خفقان و سربه‌نیست کردن مخالفان (‏ترور #بختیار، فریدون_فرخزاد، رهبران کردها و بمب‌گذاری در عربستان و لبنان و آرژانتین)، ورود وزارت اطلاعات به اقتصاد، ورود قرارگاه #خاتم‌الانبیا به اقتصاد و نابودکردن منابع آب کشور در دوره‌ی ریاست جمهوری؛
تا سروسامان دادن #قتل‌های_زنجیره‌ای پس از دوره‌ی ریاست جمهوری.

حتی در حالی‌که پس از وقایع سال 88 و اختلاف نظر ظاهری او با خامنه‌ای باعث شد چهره‌ای محبوب در نزد بسيارى از مردم بشود؛ در نامه‌ای به خامنه‌ای و هم در خطبه‌های نمازجمعه، دکترین سیاسی جمهوری اسلامی، در #برخورد_با_مردم را سازمان‌دهی کرد («این افرادی که الان در زندان هستند، لازم نیست با این عنوان در زندان باشند» به این معنی است که باید آن‌ها را با عنوان‌های دیگری که نزد مردم حساسیت برانگیز نباشد زندانی کرد).

پس از وقایع سال 88 هم با نظر خامنه‌ای دست به #مظلوم‌نمایی زد (باز هم بخاطر حفظ نظام) که من اسم این عملیات را گذاشتم «پروژه‌ی #هاشمی‌درمانی حکومت». در این رابطه دختر و پسرش را به زندان سپرد، به خدا نامه نوشت و درد دل کرد و بسیاری کارهای دیگر که همگان از آن اطلاع دارند؛ تا جایی که توانست در سال 92، نوچه‌اش، حسن روحانی، را رئیس‌جمهور کند (باز هم برای حفظ نظامی که در اثر تحریم‌های بین‌المللی در آستانه‌ی ورشکستگی بود).
در این رابطه سخنان محمد #نوری‌زاد جالب توجه است که می‌گوید: «در تنها دیدار رخ به رخی که با وی داشتم به ایشان گفتم: شما یکی از دو نفری هستید که عده‌ای بی گناه را زده‌اید و کشته‌اید و بسیاری را به زندان انداخته‌اید و اموال بسیاری را مصادره کرده‌اید و جمعیتی را خانه‌نشین یا از سرزمین‌شان بیرون رانده‌اید. و پیشنهاد دادم: بیایید و یک به یک، این بی‌گناهان  را بربشمرید و از صاحبان حق حلیت بطلبید.  او در پاسخ من گفت: من این روزها حال مساعدی ندارم. (دخترش در زندان بود و مهدی در راه ایران) و ادامه داد: من نگران بعد از آقای خامنه‌ای هستم.  مانده‌ام که بجای ایشان چه کسی را داریم؟»

می‌بینید! در شرایطی که بقول خودش حال مساعدی ندارد باز هم بفکر نظام و جانشینی خامنه‌ای است!

بطور خلاصه در یک کلام: «هاشمی جانش به نظام بسته بود» و هرکاری برای حفظ نظام می‌کرد؛
امیدوارم که «جان نظام هم به جان هاشمی بسته باشد»

آیت‌الله بی‌دوگوله

19 دیماه 1395