۱۳۹۸ مهر ۲۱, یکشنبه

💥‏ رخداد سال ۵۷، شورش یا انقلاب؛ نقش شاه، غربی‌ها و کمونیست‌ها در ایجاد آن‏


 

آنچه در این رشته مطالب بیان می‌شود:‏

 👈‏ نگاهی گذرا به جریانات سیاسی قبل از سال ۵۷‏

👈‏ نقش شاه، غربی‌ها و کمونیست‌ها در ایجاد آن‏

👈‏ شورش یا انقلاب

 
👈 نگاهی گذرا به جریانات سیاسی قبل از سال ۵۷

۱- 🔹 پس از کودتای سال ۳۲، شاه تمام وجهه همت خود را صرف سرکوب (البته نه از نوع سرکوب‌های جاعشی) مخالفان سیاسی ‌کرد؛ #حزب_توده را غیر قانونی اعلام می‌کند، #مصدق را پس از محاکمه در دادگاه نظامی حصر خانگی می‌کند، دستور تشکیل #ساواک را می‌دهد و....

۲- 🔹 در زمینه‌ی اقتصادی؛ تلاش‌هایی برای فروش نفتِ باصطلاح ملی‌شده بناچار در قالب قراردادهایی که بیشتر شبیه قراردادهای استعماری است، می‌شود.

۳- 🔹 شاه در سال ۱۳۴۱، در جهت جلوگیری از #نفوذ_شوروی و با رهنمودهای غرب، دست به انجام اصلاحات زده و  اصولی را تحت عنوان #انقلاب_سفید که در ابتدا شش اصل بود اعلام کرده و به رفراندوم می‌گذارد. شایان ذکر است که ۴ سال قبل‌تر، #عبدالکریم_قاسم در عراق کودتا کرده و حکومتی متمایل به شوروی را تشکیل داده و معادلات منطقه را به هم زده بود.

۴- 🔹 روحانیون تشیع که بطور سنتی با نظام شاهنشاهی همخوانی و همراهی داشتند، با دو اصل مهم انقلاب سفید (#اصلاحات_ارضی و #حق_رأی_زنان) مخالفت کردند. علت اصلی این مخالفت این بود که حدود بیست درصد از اراضی کشور جزو موقوفات و در دست روحانیون بود که روحانیون با اجرای این اصول، منابع درآمدی خود را در خطر از دست دادن می‌دیدند و دومین اصل نیز به استناد اینکه در شریعت اسلامی حق رأی به زنان داده نمی‌شود، خلاف شرع تشخیص داده شده است.

۵- 🔹 #خمینی در ابتدا مخالفت صریح خود را با اصل دوم اعلام کرد (تلگراف ارسالی به شاه در تاریخ ۱۳۴۱/۰۷/۱۷)؛ اما بعدا با سیاسی‌کاری حرف خود را عوض می‌کند («.... ما باید با اصل رفراندم مخالفت کنیم... ما با اصل رفراندم مخالفیم زیرا یک بدعت تازه است» / خاطرات آیت الله منتظری/ ص 190ـ207). در جایی دیگر می‌گوید «اکثریت جامعه ایران قوه تشخیص فهم این اصول را ندارند.»

۶- 🔹 شاه بجای اینکه موضوع این مخالفت‌ها را در برابر قضاوت مردم و بخصوص روشنفکران قرار دهد و تمایل به #واپسگرایی_روحانیون را بر همه آشکار کند، سعی در پنهان کردن آتش در زیر خاکستر کرد، خمینی را بازداشت کرده و شورشیانِ خرابکارِ خرداد ۴۲ را (که ناآگاه از جریانات سیاسی روز، تنها خواهان آزادی خمینی بودند) سرکوب نمود.

۷- 🔹 به علت شرایط خاص جهانی و منطقه‌ای، بخصوص پس از تبدیل قراردادهای استعماری فروش نفت به #کنسرسیوم به قراردادهای عادلانه‌تری با #کنسرسیوم_جدید، در تابستان ۱۳۵۲، درآمد حاصل از نفت ایران چند برابر شد. این افزایش درآمد نفت باعث شد که محمدرضا شاه دو رکن اساسی را در پیشبرد سیاستهای کشور بیشتر مورد توجه قرار دهد: ارتش و اتکا به درآمد نفت.

۸- 🔹 تجهیز ارتش به سلاح‌های تقریباً مدرن؛ تلاش شاه برای بالا نگهداشتن قیمت نفت، مادامی که کشورهای غربی قیمت محصولات خود را بالا می‌برند و سایر بلندپروازی‌های شاه؛ اولاً، هراس از انتقاد و رک‌گویی محمدرضا شاه را در میان کشورهای مقتدر جهانی برانگیخت و ثانیاً هراس منطقه‌ای از اقتدار ایران را در پی داشت. این همه باعث شد که بهانه را برای نفوذ و دخالت کشورهای مقتدر جهانی و منطقه‌ای در کشور ایران فراهم نماید و در پی جلوگیری از بلندپروازی‌های نظام شاهنشاهی ایران برآیند.

۹- 🔹 از عواقب دیگر افزایش درآمد نفت، رشد سریع اقتصاد کشور بود که با پیشرفت در بسیاری از زمینه‌های اقتصادی، کشور از حالت سنتی و عشایری خود بیرون رفته و شهرهای کشور با موج مهاجرت روستاییان مواجه گردید. گسترش مهاجرت از شهرها باعث شد که شهرهای کشور بزرگتر و رشد حاشیه‌نشینی و زاغه‌نشینی در اطراف شهرها نیز افزایش یابد (افزایش جمعیت شهرنشینانِ نامتمدن). در این دوره سطح رفاه اقتصادی و اجتماعی در این دهاتِ شهرگونه به سرعت افزایش یافته بود.

۱۰- 🔹 از آن سو در صحنه‌ی سیاست بین‌الملل، دوره سوم #جنگ_سرد از دهه ۱۳۵۰ آغاز شد. شوروی تهاجم خود را به اوج رسانده و در جنگ #ویتنام خستگی مفرطی را بر آمریکا وارد نموده و باعث شکست تلاشهای نظامی آمریکا در ویتنام گردیده بود. در همین دوره و در میانه‌ی دهه‌ی ۵۰ خورشیدی، شوروی در منطقه خاورمیانه نیز به شدتِ تهاجم خود افزوده بود و باعث رخداد سه کودتای کمونیستی پی در پی، در افغانستان و در همسایگی ایران شده بود.

۱۱-🔹 درباره‌ی ویژگی شخصیت محمدرضا شاه، باید گفت که، برخلاف پدرش، دارای اعتقاداتی سخت مذهبی و خرافی بود و اهمیت ویژه‌ای به روحانیون می‌داد. دشمن اصلی نظام سلطنتی را کمونیست‌ها و بعدها نیز #جبهه_ملی و جنبش‌های ملی‌گراییِ ملیت‌های گوناگون ایران می‌دانست و برای رهایی از چنگ این دشمنان، مذهب را مددکار و یاور خود می‌دانست و به تقویت حوزه‌ها و تکایا و مساجد در نقاط مختلف کشور می‌پرداخت که شاید بتوانند کمکی برای سرکوبی جریانات کمونیستی و ملی‌گرایی در ایران باشند. همچنین همیشه یک ترس و توهم از اقتدار پشت پرده #انگلیس و شوروی را در اداره امورات کشور با خود به همراه داشت و گاهی اوقات به صراحت از توطئه‌های خارجی وابسته به این کشورها صحبت می‌راند.

۱۲-🔹 در دهه‌ی ۵۰، دو جریان روشنفکری در کشور فعال بودند که به مخالفت با نظام شاهنشاهی در ایران پرداختند. جریانات روشنفکر سوسیالیستی که عمدتاً طرفدار نظام کمونیستی شوروی بودند و مخالف سرسخت غرب و نظام سرمایه‌داری بشمار می‌رفتند و نظام شاهنشاهی را نماد سرسپردگی به امپریالیسم جهانی می‌دانستند؛ و دیگر جریان روشنفکر اسلامگرایی که در مبارزه علیه نظام شاهنشاهی موقعیت و وضعیت مناسبتری یافته بود. این جریان که در ابتدا با هدایتگری نظام شاهنشاهی و در مقابل جریان چپ شکل گرفته بود، بسرعت رشد کرد و با ظهور #علی_شریعتی در #حسینیه_ارشاد، روند مخالفت با نظام حکومتی محمدرضا شاه و قشر روحانیت سنتی را در پیش گرفت و توانست به سرعت جایگاه خود را در میان دانشجویان و تحصیل کرده‌ها و بسیاری از عوام نیز مستحکم نماید.

۱۳-🔹 علی شریعتی نظریه‌پرداز اصلی انقلاب اسلامی بود که با تلفیقی از مذهب شیعه و تفکرات چپ #مارکسیستی و اقتباس از افکار انقلابی #مارکس، #فرانس_فانون و دیگر مبارزین چپگرا توانست تفکرات اسلام شیعی را انقلابی نماید. وی با تأثیری که بر افکار عمومی و قشر جوان و روشنفکر جامعه گذاشت باعث شد که بعد از وی این اقشار دنباله‌رو خمینی شوند و با استفاده از اعلامیه‌های مبهم او از حکومت اسلامی و شعارهای ضدامپریالیستی‌اش، فساد اداری دستگاه سلطنتی و حمایت از فقرا، این اقشار گمراه شده و حکومت اسلامی خواسته اکثریت اقشار گردد. بهمین جهت؛ بانکها و فروشگاه‌های زنجیره‌ای بعنوان نماد سرمایه‌داری و کاباره‌ها و سینماها بعنوان نماد تهاجم فرهنگ غربی، هدف حمله و خرابکاریِ شورشیان طرفدار انقلاب اسلامی قرار گرفت. در اکثر خرابکاری‌های سال 57 ردپایی از عوامل شوروی_سوسیالیستی دیده می‌شود. شایان ذکر است که عبارت «مارکسیست‌های اسلامی» و «پیوند ارتجاع سرخ و سیاه» که شاه در ماه‌های آخر سلطنت خود بسیار آن را تکرار می‌کرد، نیز اشاره به همین تفکرات داشت. برای اطلاعات بیشتر، پیشنهاد می‌شود کتاب «پشت پرده‌های انقلاب اسلامی، اعترافات حسین بروجردی» مطالعه شود.

۱۴-🔹 حادثه‌ای که از آن بعنوان نقطه عطفی در وقوع انقلاب یاد می‌شود حادثه‌ی آتش‌سوزی #سینما_رکس آبادان است. این حادثه از آن جهت اهمیت دارد که #میشل_فوکو استاد فلسفه، تاریخ، جامعه‌شناسی و علوم سیاسی فرانسوی بعنوان روزنامه‌نگار و برای تحقیق در چگونگی این رویداد و سنجش افکار عمومی عازم ایران شد. وی در سال ۵۷، دو بار (شهریور و آبان) به ایران سفر کرد و بعنوان گزارشگر روزنامه کوریَره لاسرای ایتالیا، درباره ایران به تحقیق پرداخت و در مورد ناآرامیهای ایران گزارشهای زیادی خوانده و با بسیاری از مخالفان رژیم در بیرون از کشور نیز ملاقات نمود. وی در مقاله‌ای تحت عنوان «دین بر ضد شاه» از اسلام بعنوان بهترین جایگزین برای نظام شاهنشاهی یاد می‌کند.

۱۵-🔹 تحقیقات فوکو در اختیار دولت #ژیسکار_دستن رئیس جمهور وقت فرانسه قرار می‌گیرد. بعد از گذشت ده روز از سفر اول فوکو، خمینی طی یک سناریو از نجف به پاریس منتقل می‌شود و فوکو نیز در پاریس به دیدار وی می‌رود. ژیسکار دستن فرستاده ویژه‌ای را به نام میشل پونیاتووسکی مأمور دیدار خصوصی با محمدرضا شاه در ایران و خمینی در پاریس می‌کند. شاه در دیدار خصوصی از دولت فرانسه می‌خواهد که در راه کم کردن #فشار_شوروی اقدام نماید!!!.

۱۶-🔹 بعد از ارائه گزارشهای فوکو به کاخ الیزه، دولت ژیسکار دستن یک گردهمایی سه روزه (۱۴ تا ۱۷ دی‌ماه ۱۳۵۷) تدارک می‌بیند که سران ۴ کشور غربی یعنی فرانسه، انگلستان، آمریکا و آلمان در آن شرکت کردند و به #کنفرانس_گوادلوپ مشهور شد. دولت فرانسه از سران سه کشور به چاره اندیشی مشترک برای حفظ منافع خویشتن دعوت به عمل می‌آورد. گزارش‌ها و اسنادی که در مورد کنفرانس گوادلوپ موجود است بخوبی نمایانگر این است که آمریکا نیز از حکومت محمدرضا شاه ناامید شده است و جایگزینی را در ارتش ایران جستجو می‌کند که سخت طرفدار محمدرضا شاه است و برای دفع خطر احتمالی از جانب شوروی و قدرت‌گیری کمونیست‌ها اعتقاد به کودتا در ایران دارد؛ اما ژیسکار دستن با توجه به تحقیقات فوکو و دیدارهای خصوصیِ فرستاده‌ی ویژه‌ی خود با محمدرضا شاه و خمینی و همچنین تحلیل ارسالی #صادق_قطب‌زاده به کاخ الیزه، به #کارتر توصیه می‌کند که با دولت احتمالی جدید تهران که ریاست معنوی آن با خمینی خواهد بود وارد گفتگو شود زیرا دولت فرانسه تصمیم گرفته است که دور شاه را خط بکشد.

۱۷-🔹 بعد از اظهارات ژیسکار دستن و تصمیم‌گیری در مورد ایران، آمریکا به پیشنهاد دولت فرانسه با خمینی تماس می‌گیرد و زمینه را برای انقلاب مهیا می‌کند. یکی از این اقدامات، فرستادن #ژنرال_هایزر به تهران، یک روز بعد از کنفرانس گوادلوپ بود. مأموریت هایزر نظارت بر تحرکات ارتش وفادار به شاه برای جلوگیری از کودتای احتمالی، دور نگه داشتن گروه‌های چپ از قدرت‌یابی احتمالی و در صورت لزوم بگارگیری قدرت ارتش در سرکوبی احتمالی جریانات چپ بود. همه‌ی این جریانات و رویدادها طی دو هفته از تاریخ 13 تا 26 دیماه سال 1357 روی داد و منجر به خروج شاه از کشور شد. در همین زمان، به پیشنهاد اروپاییها و آمریکا، به فرمان خمینی #شورای_انقلاب در تاریخ 22 دیماه تشکیل شد.

📣

👈 نقش شاه، غربی‌ها و کمونیست‌ها در بروز رویدادهای سال 57

1- 🔹 محمدرضا شاه، در ادامه‌ی اقدامات #رضاشاه، تمام تلاش و همت خود را بر سر پیشبرد مملکت بسوی #تمدن و خارج کردن ایران از جرگه‌ی کشورهای #جهان_سوم گذارده بود؛ اما در این راه از دو نکته‌ی اساسی غافل بود:

اول- یکی از شرایط مهم و اساسی برای گذار از عقب‌ماندگی، رشد آگاهی و فرهنگ عامه مردم است. با #ترویج_خرافات و عامه‌گرایی، نمی‌توان به تمدن رسید (بند 11). فراموش نکنیم که سرمنشاء پیشرفت کشورهای اروپایی، رنسانس بود.

دوم- برای استفاده از هر چیز، ابتدا باید فرهنگ استفاده از آن را یاد داد، وگرنه اتومبیل آخرین مدل را بدست آدمی بدهید که تا دیروز خر سوار بوده، نتیجه‌اش این می‌شود که در خیابان‌ها شاهدش هستیم. تفکری که مفهوم آزادی و رأی دادن را نمی‌داند و زن را ملک لایملک مرد می‌پندارد؛ پر واضح است که بکمک مریدانش در مقابلِ آزادی رأی دادنِ زنان، با تمام قدرت می‌ایستد (بند 5).

2- 🔹 رویدادهای سال ۵۷ ایران، دو #بازی‌گردان اصلی داشت که با سوءاستفاده از اشتباهات گذشته‌ی شاه و روحیه‌ی هرج و مرج طلبی و ماجراجویی مردم (مردمی که در اثر سرریز درآمدهای نفتی مملکت، به رفاه نسبی رسیده بودند بدون اینکه ذره‌ای پیشرفت فرهنگی داشته باشند و بعبارت دیگر کسی به آنها حتی فرهنگ استفاده از رفاه را هم یاد نداده بود)؛ وقوع (باصطلاح) #انقلاب_اسلامی را رقم زدند. مردم در خیابان‌ها فریاد می‌زدند استقلال، آزادی، حکومت اسلامی؛ در حالی که درک درستی از هیچکدام از این سه مفهوم نداشتند. با اینکه خمینی رساله‌ای تئوریک در باب #حکومت_اسلامی نوشته بود، خود هیچ درکی از چگونگی عملکرد چنین حکومتی در دنیای امروز نداشت (شاهد مدعا اینکه در یک دهه‌ای که #رهبر_جمهوری_اسلامی بود٬ نتوانست حتی یک قانون مشخص، ولو برای بانکداری بقول خودشان اسلامی ارائه کند)؛ چه برسد به اینکه مردم بخواهند آن را بفهمند (البته هنوز هم پس از گذشت بیش از چهار دهه از برپایی حکومت اسلامی، #بانکداری_اسلامی مورد اعتراض مراجع تقلید شیعه است!).

و اما دو بازی‌گردان اصلی:

 😳اول؛ کشورهای غربی، که بدلایل ذکر شده (بند 8) در صدد حذف محمدرضا شاه از صحنه‌ی سیاست بین‌المللی بودند و در این راه کشورهای عربِ منطقه هم بدلیل دشمنی‌شان با اسرائیل و هم اینکه حضور (بقول خودشان) ژاندارمی شاه در منطقه را خوش نداشتند، آب به آسیاب غربی‌ها می‌ریختند.

😳 دوم؛ همسایه‌ی شمالی ایران (شوروی)، که از دیرباز آرزوی رسیدن به آب‌های گرم جنوب را در سر می‌پروراند و در این راه از هیچ کوششی دست بر نمی‌داشت. یکی از آخرین تلاشهای شوروی در این راه، کودتای کمونیستی در کشور مسلمان #افغانستان، در اردیبهشت ماه سال ۵۷ بود.

👌 در جریان رویدادهای سال ۵۷ و پیشبرد فرایند حذف شاه، غربی‌ها تنها نگران کودتای ارتش بطرفداری از شاه و یا کمونیست‌های طرفدار شوروی (حزب توده) بودند؛ در حالی که شوروی، در سکوت کامل، تمام همّ و غمّ خود را مصروف ساماندهی شورش‌ها و تظاهرات کرده بود (شوربختانه؛ پس از اینکه با غیرقانونی اعلام شدن #حزب_توده در سال 32، شوروی از فعالیت‌های سیاسی در ایران نومید شد، به فعالیت‌های فرهنگی روی آورد بطوری که اکثر روشنفکران پیش از انقلاب را چپ‌های سوسیالیست تشکیل می‌دادند. در این میان ظهور علی شریعتی و تلفیق #سوسیالیزم و #تشیع، کمک بسیار بزرگی به ترویج برنامه‌های فرهنگی شوروی نمود- بند 12). در این میان اما، تنها شاه بود که از خطر نفوذ شوروی آگاه شده بود (البته با تأخیر) و سعی می‌کرد این خطر را به غربی‌ها و ناراضیان راستینِِ داخلی (اگر وجود می‌داشتند) گوشزد کند. عبارات «اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه» و «مارکسیست‌های اسلامی» که در آن زمان توسط شاه بیان می‌شد، گویای همکاری کمونیست‌ها با آخوندها در ساماندهی شورش‌های سال ۵۷ بود (مجدداً پیشنهاد می‌شود کتاب «پشت پرده‌های انقلاب اسلامی، اعترافات حسین بروجردی» را مطالعه کنید. در این کتاب #حسین_بروجردی اعتراف می‌کند که تحت تأثیر فردی بنام «شهاب» بوده است. با بررسی کردار و گفتارِ #شهاب در این کتاب، می‌توان به تفکرات کمونیستی او  پی برد).

👈 شورش یا انقلاب

🔹 در خاتمه؛ بنظر نگارنده،

«انقلاب به فرآیندی گفته می‌شود که طی آن عده‌ای آگاهانه بدنبال جایگزین کردن سیستمی (ترجیحاً) بهتر بجای سیستم ناکارآمد فعلی باشند. مثال‌هایی که برای #انقلاب می‌توان برشمرد عبارتند از: انقلاب فرانسه، انقلاب صنعتی، انقلاب مشروطه و حتی بدترین شکل آن انقلاب 1917 روسیه. در مقابل چنانچه عده‌ای (حتی ملتی) ناآگاهانه بدنبال براندازی سیستمی باشند بدون آنکه سیستم جایگزین آن برایشان مشخص کرده باشد، تنها می‌توان نام #شورش بر آن نهاد».

مهرماه 1398


 نوشته شده در: طنز تلخ👇👇

 https://t.me/TanzeTalkh2/929