این روزها هرجا میشینیم
دربارهی این پروژه میشنویم. حتی برای اکثر مردم عادی هم این قضیه خیلی تابلووه.
فائزه مدتهاست که حکم محکومیت
گرفته، مهدی سالهاست که خارج از کشور بوده و از همه مهمتر، «پدرخوانده» هاشمی
مدتهاست که از نظر سیاسی بقول یکی از دوستان خفقان مزمن گرفته، حتی موقعی که به
قول انگلیسیزبانها «ماموت آماتی ناچاد» هرچی فحش و بد و بیراه و اتهام بود، نثار
او و خانوادهاش کرد؛ با همه اینها هیچ خبری از این خانواده نبود.
اما حالا به یک باره مهدی
زمزمه برگشتن به ایران رو سر میده، راستگرایان افراطی برای اینکه به اصطلاح جلو
برگشتن اونو بگیرن، فائزه را دستگیر میکنن و با اینحال مهدی به ایران بر میگرده و
دستگیر میشه، هاشمی هم به بدرقهی او میره و براش دعای سفر میخونه و مادرش هم میگه
اسم همه خلافکارا رو با حروف مخفف میخونن ولی اسم بچههای منو بطور کامل میگن.
اینا همه نشان از یه چیز داره: «مظلوم نشان
دادن هاشمی در مقابل یک حکومت ستمگر (همان حکومتی که هاشمی حاضره برای حفظش
همه چیزشو بده)، و در نتیجه محبوب کردن او در نظر مردم و در نهایت در آبنمک
خوابوندن «مردی برای تمام فصول» برای روز مبادای در آستانهی سقوط حکومت اسلامی».
با اینکه همه رفتار و کردار
سردمداران حکومت تابلووار این پروژه را به نمایش گذاشته و حتی مردم کوچه و بازار
هم دست حکومت را خواندهاند، خیلی عجیب است که هیچیک از تحلیلگران و به اصطلاح
کنشگران سیاسی به این قضیه پی نبردهاند و یا خودآگاه به روی مبارکشان نمیآورند.
کافیست نگاهی به برنامهها و میزگردهای رنگارنگ تلویزیونهای ماهوارهای بیاندازید.
ایمان علیپور (علیم) 4/7/91
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر